1/01/2006
نزدیک به ده سال بود که بابا و مامان و میکائیل سه تایی با هم زندگی میکردن که منم اومدم و جمع سه نفرشونو به هم زدم. ها ها ها .خب من یه ماهی میشد که تو شکم مامانم بودم که فهمید منم هستم!!! بابا خیلی خوشحال بود ولی مامان یه خورده نگران بود.بعدش مامان و بابا رفتن دکتر و مامان هم نگرانیش بر طرف شد و الان که اینو می نویسم روز به روز تو دل مامان جونم خودمو شیرینتر میکنم. با اینکه دیگه شکم مامانی یه خورده واسم تنگ شده تا می خوام پاهامو دراز کنم مامان دادش در می یاد. ولی چیزی نمونده تا دو ماه دیگه می یام بیرون از شکمت مامان جون!! از شکمت می یام بیرون به بغلت می چسبم!!
یه عکس خوشگل هم از خودم براتون بزارم اینجا کیف کنین!!
من اینجا حدود سه ماهمه و قدم 6.1 سانتیمتره. چه قدوبالایی داره این پسر!( 23 اوت 2005)
من اینجا حدود سه ماهمه و قدم 6.1 سانتیمتره. چه قدوبالایی داره این پسر!( 23 اوت 2005)
