من، دانیال، کوچولوی مامان و بابا: من چقدر مهم بیدم و نودونستم!!

3/06/2006

اول از همه به همه دوستانی که برام کامنت گذاشتن و تولدمو تبریک گفتن با اشاره و جیغ و اخم و نق و ناز و ادا و اطوارایی که این دوروزه یاد گرفتم ، تشکر می کنم. امیدوارم که ههمون در این دنیای بزرگ و شلوغ و پر از سر و صدا زندگی آرام و خوبی داشته باشیم.

از همه عزیزانی که به عیادتمم اومدن و با تلفن تولدمو تبریک گفتن هم تشکر میکنم. به قول دادشی که برره ای حرف می زنه تشکر از خودم در وکنم!!
دوره آموزشی من تازه شروع شده و هر روز یه چیزی یاد میگیرم. از مهمترین چیزایی که یاد گرفتم شیر خوردنه .
اولش خانم پرستار اومد منو بغل مامانی گذاشت ومنو به سینه مامانی چسبوند. نوک پستون مامانو گذاشت دهنم که میک زدنو شروع کنم ولی من مگه قبول میکردم؟؟ البته خب نمیدونستم که چه چیز خوشمزه ایه وگرنه مگه پس میزدم!!
خلاصه پس از اینکه یه چند بار پس زدم و نق زدم و جیغ زدم که ای بابا سرمو به ززور نچسبونین و ... بلاخره فهمیدم که چه اشتباهی میکردم و باید همون لحظه اول می گرفتم!! خلاصه شیر خوردن رو یاد گرفتم با یه تفاوت که اون موقع به زور بهم شیر میدادن ولی الان به زور پستونو ازم می گیرن و من ولکن نیستم. عجب دنیاییه ها یه روز به زور می دن یه روزم به زور از آدم میگیرن!!
نکنه تو این دنیا همه چی اینطوریه و من خبر ندارم!!
خب عکسای جدیدمم بزارم واسه اونایی که از حالا دنبال پسر خوش تیپ واسه دختراشون میگردن!! اول اسم نویسی کنید به قید قرعه ایشاللا!!